سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یقه!!!

 

اگر دیدی یقه ی دوستت خرابه

 قبل از این که بهش بگی

یقه ی خودت رو چک کن!

 

اینم وبلاگ منه 

 

 زندگی هارمونیک 

 





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      

آشیانه ی تاریک من

سلام دوستان عزیز

یکی باعث شد من این متن رو بنویسم

خودش میدونه

 

آشیانه ی تاریک من

کور مادرزاد بودم ولی شاد در دنیای تاریک و بی ستاره ی خویش

در دنیایی که زیبایی پر قو بود و زشتی زغال داغ

تا اینکه تو آمدی چون طلوع خورشید از مشرق

همه تن چشم شدم مبهوت روی خورشید تو

آرام آرام سوی مغرب میرفتی و آواز ماندن میخواندی

خورشید روی تو مردمک دیده ی من گشت

و آهسته در پشت پلک کوهای مغرب

با آواز تا ابد با تو هستم خاموش گشت

شفق در چشمانم نقش بست

دیگر نه مرا تاب ماندن در تاریکیست نه امید دیدار خورشید

افتان و خیزان آشیانه ی تاریک خویش را ترک میکنم

تو آشیانه ام را به باد دادی...!





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      

بازگشت

 

سلام دوستای عزیز

 مسیر زندگی هر چقدر هم چاه داشته باشه

خدا واسه اونایی که با چشم باز حرکت میکنن یه راهی که نه راههای زیادی گذاشته! 

 





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      

گلستان خانه ی توست

لیلای من

سرای امروز تو میعاد فردای ماست

سرایی که در و دیوارش یادآور دردها و رنجهای تو نیست

آشیانه ای تر و تازه با فضایی لطیف و بی خاطره

کوله بارت را باز کن خاطرات تلخ دیروز را از پنجره بیرون بیافکن

و خاطرات شیرینت را به درو دیوار بکوب در کنار گلها و در کنار و ان یکاد

تازه شو مثل در و دیوار تازه رنگ خورده

خانه ی دلت را صفا ده

همانگونه که آشیانه ات را صفا میدهی

سحرگاهان بیدار شو

وضو بگیر و در فضای ساکت خانه به انتظار بنشین

به انتظار اذان

به انتظار همو که معشوقت را آفرید

به انتظار خالق عشق

گلبرگهای گل محمدی غرق در شبنم صبحگاهی

دانه ای از آن برای جلا دادن لوح سینه ات کافیست

فراموش نکن تو خود گلبرگی از باغ گل محمدی هستی

گلبرگی که باد فراموشی آن را به خارستان کشانده

اکنون نسیم عشق در حال وزیدن است

همراه شو

این نسیم تو را به باغ جدّت میبرد

جایی که آشیانه ی بلبلان همیشه مست است

به دنبال مستی مرو که تو خود اوج مستی هستی

با دنیا زدگان منشین که این جام طاهر از تو بگیرند

و شراب غفلت به تو نوشانند

ای گلبرگ پلاسیده ی من

گلستان خانه ی توست

در خانه ات باقی خواهی ماند و ابدی خواهی گشت

گر تن به باد فراموشی مسپاری...!

 





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      

خب!!!

   

خوبه آدم خدا رو اولین و محکم ترین

 پشتوانه ی خودش بدونه

تا در مقابل بی مهری و بی وفایی

 عشقهای زمینی مقاوم تر باشه





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      

چت روم!

 

سلام

     من گزارشگر وبلاگ چراغ جادو هستم.  گزارشی با چند دوست عزیز ترتیب دادم امیدوارم خوشتون بیاد!

     اولین مصاحبه با گربه ای بود که به موهاش ژل زده بود.  بعد از سلام و احوال پرسی با این گربه ی رشید، خودم رو معرفی کردم اون قبول کرد که باهاش مصاحبه کنم.

     ازش پرسیدم گربه ی ملوس من بگو ببینم تا حالا عاشق شدی؟  اون جواب داد بله من عاشق موشم.   پرسیدم از کی تا حالا؟  جواب داد از وقتی که مامانم منو از شیر گرفت. 

    من فکر کردم بهتره با موش هم مصاحبه کنم واسه همین کنار سوراخ موش رفتم.

    با زحمت خیلی زیاد وارد سوراخ موش شدم اون در حال چت کردن بود چند بار سلام کردم اما اونقدر غرق بود که اصلاً متوجه ورود من به لونش نبود.

    من مبهوت موهای از دو طرف آویزان او شده بودم که ناگهان او محکم با دو دستش روی کیبورد کوبید و داد زد "لعنتی دیسکانکت شدم داشت تو راه می یومد" (پا می داد). 

    بعد از معرفی خودم پرسیدم کی داشت تو راه می یومد؟  گفت "میخواستم باهاش وعده بزارم که.... واقعاً حیف شد اما مهم نیست من چند تا دیگه کارت اینترنت دارم از بابای خدا بیامرزم بهم رسیده" 

   پرسیدم آی دی تو چیه؟  جواب داد "موش موشک"  پرسیدم موش موشک تا حالا عاشق شدی؟  جواب داد "بله من عاشق سگم"   پرسیدم از کی تا حالا موش عاشق سگ میشه؟  موش جواب داد "از وقتی که گربه ی نامرد بابام رو یه لقمه کرد"

    موش در حال آن لاین شدن بود که من خدا حافظی کردم و به قصد مصاحبه با سگ با زحمت زیاد از سوراخ خارج شدم. 

    سر راه گربه رو دیدم میدونید گربه ی نامرد داشت چکار می کرد؟

گربه داشت چت میکرد وقتی آی دی طرف مقابل اونو دیدم به خود لرزیدم بیچاره موش موشک ما اونم به سرنوشت پدرش دچار میشه.

 وقتی به سگ رسیدم داشتم شاخ در می آوردم میدونید داشت چکار میکرد؟   اون داشت کامپیوتر گربه و موش رو هک میکرد.

 پرسیدم چکار میکنی سگ پشمالوی عزیز؟ جواب داد "دورادور مواظب معشوقام هستم.  آهان وعده گذاشتن"

  پرسیدم حالا چکار میکنی آقا سگه؟  جواب داد "خب معلومه اول صبر میکنم گربه موشه رو بخوره بعد من گربه رو نوش جان میکنم اینجوری گربه زحمت منو کم میکنه منم زحمت گربه رو"

 





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      

بهار جاویدان

بهار جاویدان

شکوفه ی انسانیت من در کشاکش بادهای سرد هواهای نفسانی ست

گرمی ایمان قلبم رو به کاستی ست

و میرود تا آخرین امیدهای من در به بار نشستن میوه های بهشتی

نقش بر آب شود

باید در به روی باد سرد بست

باید باغ دل را گرم نمود

باید به شکوفه ها رسید تا به بار بنشینند

باید باغ بهاری دل را از آفات به دور نگه داشت تا در تابستان پر میوه گردد

و میوه ها را توشه ی زمستان نمود

تا به بهار رسید

بهاری که آن را دیگر زمستانی نیست...!

بهار جاویدان

 





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      

محبت...!

سلام

تا حالا به کسی محبت کردید؟

سوال مسخره ای به نظر میاد نه؟

از یکی این سوال رو پرسیدم جواب داد من به دوستام زیاد محبت میکنم!

ولی من مخالفم چون انجام بزرگترین کار برای یک دوست رو وظیفه میدونم نه محبت!

به نظر من دوستی پیمانیه که محبت کردن بین آدمها رو تبدیل میکنه به وظیفه

ببینید دوستی یک کلمه نیست وقتی ما اظهار دوستی کردیم وظایفی به گردنمون میافته

که باید بدون هیچ چشمداشتی انجام بدیم!

البته سخت نیست در صورتی که

بعضی از دوستان کم لطف از انجام وظایفشون شونه خالی نکنند!

 





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      

آتش شهوت!

آتش شهوت!

یه طرف گنداب یه طرف آب تمیز و پاک!

اگه آتیش بگیرم آب گندیده رو واسه خاموش کردن خودم ترجیح میدم!

این داره کم کم واسه جامعه ی ما معضل میشه!

تازه این که چیزی نیست بعضیا اول تن به گنداب میدن بعدش میرن تو آب پاک!!!

به نظر شما تا کِی این آب، پاک و طاهر میمونه؟!   

69  69  69  69  69  69  69  69  69

اگه دوست دارید به روز شدنتون رو بهم خبر بدید تا به وبلاگتون سر بزنم!

و اگه میخواید به روز شدنم رو بهتون اطلاع بدم!

این آیدی منه!

cheraghejadu





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      

به چه قیمتی؟!

سلام!!!

تا حالا پیش اومده با انجام کاری کسی رو خوشحال کرده باشید

ولی بعدش متوجه شده باشید یه نفر دیگه به خاطر کار شما رنجیده شده؟

به نظر من خوشحال کردن آدما کار خیلی بزرگیه

ولی

اگه به قیمت رنجوندن حتی یک نفر باشه

همین کار با ارزش کاملاً بی ارزش میشه!

بیشتر توضیح بدم؟!!!

باشه به روی چشم!

اگه تو پاییز یه درخت رو ببینیم که شکوفه کرده تعجب میکنیم

 ولی تو اجتماع خودمون یکی بهاریه یکی دیگه پاییزی!!!

بیاید فضا رو اونقدر گرم کنیم که

هممون شکوفه بزنیم و بهاری بشیم!

و به قیمت سرد کردن دیگران خودمون و افراد خاص رو گرم نکنیم!

Our friends are like angels
Who brighten our days
In all kinds of wonderful
Magical ways





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
      
<      1   2   3   4   5   >>   >




کد حباب و قلب
............ طراح قالب...........


کد آهنگ

کد موسیقی

قالب وبلاگ