سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه هات رو کم کن

بهانه هات رو کم کن!

اگه این مسائل جرئی ارزش اینو داره که زندگیمون رو

 به خاطرش سیاه کنی، سیاه کن!

اگه نمیتونی منظورم رو درک کنی خب درک نکن!

خودم رو یه عمر به آب و آتیش زدم

تا بهانه هات کم بشه!

اما چه کنم که رشته ی بهانه هات سر دراز داره…!

بهانه هات رو کم کن اگه میخوای با هم بمونیم.

با دل سرد نمیشه زندگی کرد پس دلم رو سرد نکن!

همش نگاهت به ناکرده هام نباشه!

محبتهام رو نگذار به حساب علایق خودم!

این یه نوع دل سرد کردنه اینو بفهم!!

من بِه ز تو ندیدم در این جهان

بگو  زِِ چه همه ی خلق بهتر از منند؟!

 

انتقام  

یکی دانسته یا ندانسته به یه صورتی بهم ضربه زده.

حس خبیثم بر منطق و انسانیتم چیره میشه

و تو گوشم آواز انتقام میخونه.

دیگه به هیچ چیز فکر نمیکنم جز انتقام و فرستی

برای ارضای این حس شیطانی.

افسار جسمم رو دادم به حس خبثم

و اون داره منو تو جاده ی انتقام به هدف نزدیک میکنه...!

با خودم کلنجار میرم...!

عقلم میگه "کاری نکن پشیمون بشی!"

فهمم میگه "شاید کارش عمدی نبوده؟!"

درکم میگه "بهش فرست بده!"

دلم میگه "اونو ببخش!"

تو آخرین لحظه افسارم رو از شیطان درونم میگیرم

و به انسانیتم میسپرم و از انتقام منصرف میشم.

یه حس خیلی خوب بهم دست میده

یه حس خیلی شیرین که تمام وجودم رو در بر میگیره!

وای چه احساس خوبی...!

میخوام برگردم که طرف منو میبینه صدام میزنه

و عذرخواهی میکنه!

وقتی قضیه رو میگه متوجه میشم که

اون کاملاً بی تقصیر بوده!

"ولی من تو این ماجرا بی تقصیر نبودم!"





برچسب ها : نمایش تمام صفحات وبلاگ  ,
مطلب بعدی : انگشتی واسه باز کردن گره       




کد حباب و قلب
............ طراح قالب...........


کد آهنگ

کد موسیقی

قالب وبلاگ